آه ای یار تا پای جانم میدانی
که هیچ نمیدانم؟
فکر میکردم اگر با جوهر یکی شوم(همراه شوم)
غم و اندوه خواهد رفت
اولین بار نیست، آخرین بار هم نخواهد بود
اگر نبودی سوخته بودم
نتوانستم بفهمم که هنوز هم درونم همچون ذغال گرم است
نتوانستم کاری کنم حرفم را گوش کنی، بشنو، فراموش کن، هیچ نگفتم
نمیتوانم فراموش کنم، آه که چقدر تلاش کردم
نتوانستم بفهمم که درونم همچون ذغال گرم است
نتوانستم کاری کنم حرفم را گوش کنی، بشنو، فراموش کن، هیچ نگفتم
نمیتوانم فراموش کنم، آه که چقدر تلاش کردم
آه که چقدر تلاش کردم
بی هوا فریاد میزنم
بی هوا با تمام قدرتی که دارم
همچون غارهای بی کس
وسط جنگل می ایستم
اولین بار نیست، آخرین بار هم نخواهد بود
اگر نبودی سوخته بودم