2 x (گروه همسرایان)
تمام برگ ها قهوه ای و آسمان خاکستری
است
در یک روز زمستانی مشغول قدم زدن بودم
اگه در لوس آنجلس بودم می تونستم گرم و ایمن باشم،
رؤیای کالیفرنیا در چنین روز زمستانی
(نظم)
در طول راه کلیسایی را دیدم و وارد آنجا شدم
باری بهرحال زانو زده تظاهر به خواندن دعا کردم
می دونین که موعظه کننده سرما را دوست داره، او می داند که من آنجا خواهم ماند
رؤیای کالیفرنیا در چنین روز زمستانی
(پل)
می توانستم گرم و ایمن باشم
می توتنستم گرم و ایمن باشم
می توانستم گرم و ایمن باشم
می توانستم گرم و ایمن باشم
(گروه همسرایان)
(چهارتایی)
اگر به او نمیگفتم
(اگر به او نمیگفتم)
امروز می توانستم اینجا را ترک کنم
(امروز می توانستم اینجا را ترک کنم)
رؤیای کالیفرنیا
(رؤیای کالیفرنیا)
در چنین روز زمستانی
(رؤیای کالیفرنیا)
در چنین روز زمستانی
(رؤیای کالیفرنیا)
در چنین روز زمستانی