تمام برگ ها قهوه ای
(تمام برگ ها قهوه ای)
و آسمان خاکستری است
(و آسمان خاکستری است)
در یک روز زمستانی
(در یک روز زمستانی)
مشغول قدم زدن بودم
(مشغول قدم زدن بودم)
اگه در لوس آنجلس بودم
(اگه در لوس آنجلس بودم)
میتونستم گرم و ایمن باشم
(میتونستم گرم و ایمن باشم)
رؤیای کالیفرنیا
(رؤیای کالیفرنیا)
در چنین روز زمستانی
(در چنین روز زمستانی)
در طول راه کلیسایی را دیدم و وارد آنجا شدم
باری بهرحال زانو زده
(باری بهرحال زانو زده)
تظاهر به خواندن دعا کردم
(تظاهر به خواندن دعا کردم)
می دونین که موعظه کننده سرما را دوست داره
(موعظه کننده سرما را دوست داره)
او می داند که من آنجا خواهم ماند
(می داند که من آنجا خواهم ماند)
رؤیای کالیفرنیا
(رؤیای کالیفرنیا)
در چنین روز زمستانی
(پل)
تمام برگ ها قهوه ای
(تمام برگ ها قهوه ای)
و آسمان خاکستری است
(و آسمان خاکستری است)
در یک روز زمستانی
(در یک روز زمستانی)
مشغول قدم زدن بودم
(مشغول قدم زدن بودم)
اگر به او نمیگفتم
(اگر به او نمیگفتم)
امروز می توانستم اینجا را ترک کنم
امروز می توانستم اینجا را ترک کنم
رؤیای کالیفرنیا
(رؤیای کالیفرنیا)
در چنین روز زمستانی
رؤیای کالیفرنیا
در چنین روز زمستانی
رؤیای کالیفرنیا
در چنین روز زمستانی