در امتداد شب رانندگی میکنم
اشکهام بر صورتم جاریست
تازه می فهمم اون چیزهایی رو که
زمانی به تو میگفتم
من به تو قول دنیایی رو داده بودم
تو واقعا لیاقتش رو داری
داره منو از درون میکشه اینکه می دونم
تو رو زجر دادم
قلبمو از جا بکن
قلبم دیگه نمی خواد بزنه
هرگز نمی خواستم که اشکتو در بیارم
کالیفرنیا منو صدا میزنه, 20 مایل دیگه مونده
و من, من نمی دونم که
باید برگردم یا اینکه
باید تو رو تنها بذارم؟
نه من, من نمی دونم
نمی دونم
نه نمی دونم
تنها در جاده ام و بیرون خیلی سرده
این داره منو دیوونه میکنه که می دونم تو امشب چقدر رنج میکشی
قلبمو از جا بکن دیگه نمی خواد بزنه
هرگز نمی خواستم اشکتو در بیارم
کالیفرنیا منو صدا میزنه, 20 مایل دیگه مونده
و من, من نمی دونم که
باید برگردم یا اینکه
باید تو رو تنها بذارم؟
من نمی دونم
نه, نمی دونم
کالیفرنیا منو صدا میزنه, 20 مایل دیگه مونده
نمیدونم نه نمی دونم
نه نمی دونم