چه اوقات خوشی داشتیم
در کرانه رود چقدر که شراب نوشیدیم!
هان
هان
کنار آب نشستیم و سیگار گیراندیم
آن حرفهایی را که از یادم نمیرود گفتی
هان
هان
وقتی با هم بودیم
چه روزهایی بود
بهتر از آن نمیشد
گفتم
همان احساسی را که من دارم
تو هم داری
منتظرت میمانم
پس در کنار رود ملاقاتم کن
همانجا که همه چیز شروع شد
بیا به همانجایی برگردیم
که عشقمان روشنتر از خورشید شعله میکشید
هان
در کنار رود
در کنار رود ملاقاتم کن
در کنار رود
هان
آن ماه زیبا دارد بالا میآید، میبینم
به من فکر میکنی؟ چون من که به تو فکر میکنم
هان
هان
در فکر آن عمیقترین چشمهای سبز رنگ بودهام
از مغزم چیزی نمیدانم ولی چیزی را که میبینم، میدانم
هان
و در کنار هم بودیم
چه روزهایی بود
بهتر از آن نمیشد
باور دارم
باور دارم
گفتم
منتظرت خواهم ماند
پس در کنار رود ملاقاتم کن
همانجا که همه چیز شروع شد
بیا به همانجایی برگردیم
که عشقمان روشنتر از خورشید شعله میکشید
هان
در کنار رود
در کنار رود ملاقاتم کن
در کنار رود
هان
در کنار رود ملاقاتم کن
همانجا که همه چیز شروع شد
بیا به همانجایی برگردیم
که عشقمان روشنتر از خورشید شعله میکشید
هان