اینجا یکی هست
که آتیش عصبانیت داره اونو میسوزونه
و بدون توقف دنبال تو میگرده
تا جایی که بتونه
شاید جایی خیابونا اونقدر تنگ و باریک بشن
که انتهاشون به تو برسه
و براش تصادف به نظر برسه
همش همین
خیلی دیر شده و قلب دیگه اینو نمیفهمه
اما اگر عاشقم باشه اونو انکار نمیکنه
خیلی دیر شده و قلب دیگه اینو نمیفهمه
اما اگر عاشقم باشه اونو انکار نمیکنه
خیلی وقته که تو عشق و عاشقی خوش شانسم
با حسرت داشتن تو به رختخواب میرم اما نمیتونم بخوابم
چه کسی و چطور میتونه با سرنوشت بجنگه
کی و از کجا میدونه
تو توی عمر و قلبش هستی(مقدر شدی)فراموش نمیشی