تو رو مثل برف پوشاندم
جایی که همه ی گل ها
یکی یکی لرزیدند
از بی خوابیت مشخص است
آوارها درون ذهنت
یک به یک فرو میریزن
تو همیشه برای خودت حائل بودی
من برای خودم ممنوع کردم
جلومون سد ها هستن
(اما) این آب هیچوقت متوقف نمیشه!..
زندگی لبالب بود
مثل چشمه های روان
اونایی که باور نداشتن منتظر موندن
امیدهایت رو قرض دادی
توی جیبت هیچی نموند
دوستات نفهمیدن
تو همیشه برای خودت حائل بودی
من برای خودم ممنوع کردم
جلومون سد ها هستن
(اما) این آب هیچوقت متوقف نمیشه
مثل انار، قشنگیت مخفی موند
چیزی که میبخشدی بیشتر بود
آدما باور نکردن
سکوت کردی سکوت کردی
حرف نزدی،
بعدش به پشت فرار کردی
نگاه نکرده
آدم ها تعجب کردن
تو همیشه برای خودت حائل بودی
من برای خودم ممنوع کردم
جلومون سد ها هستن
(اما) این آب هیچوقت متوقف نمیشه