چشمهایت روبروی چشمانم ، دستهایت در دستانم
خیالبافی هم اگر کنم چه فایده ای دارد؟
بی تو زندگی بسیار سخت و ویران شده است
حتی هر روز هم اگر گریه کنم چه فایده ای دارد
بگو که من با تو مگر چه کردم؟
گفتم جانم هستی و در درونم نگه داشتم
معلوم شد که یکی دیگر را باور کرده و رفتی
اما من فقط تو را باور داشتم
جانم گفتم و در درونم نگه داشتم
حتی به مرگ هم رسیدم
آیا گناهم این بود؟
من فقط تو را باور داشتم
جانم گفتم و در درونم نگه داشتم
حتی به مرگ هم رسیدم
آیا گناهم این بود؟
تو جان من هستی
و ورد زبانم هستی
اگر شنیده نشود این صدایم
چه فایده ای دارد
بی تو زندگی بسیار سخت
و ویران شده است
حتی هر روز هم اگر گریه کنم
چه فایده ای دارد
بگو که من با تو مگر چه کردم؟
جانم گفتم و در درونم نگه داشتم
معلوم شد که یکی دیگر را باور کرده و رفتی
من فقط تو را باور داشتم
جانم گفتم و در درونم نگه داشتم
حتی به مرگ هم رسیدم
آیا گناهم این بود؟