تیکه های شکسته، به درونم نفوذ کنین
خیلی اروم و اهسته، همونطوری که باید باشین
دوست ندارم از پیشم بری
دوس ندارم ببینم دوباره تو این سرمای بیرون وایسادی
بازدمت داره اطرافت رو میپوشونه و دیگه ملوم نیستی
فرار نکنو سعی کن منو پیدا کنی
سختیهای فهمیدن و شناختن خود رو چشیدم عزیزم/ اینجا داره دلداری میده که میفهممت و رنجی رو که کشیدی منم متحمل شدم
اصلا مهم نیست، به خرد شدن ادامه بده
خیلی اروم و اهسته، همونطوری که باید باشین
اروم دراز بکش، اینجا امنو امانه و میزارم همین طور شکسته باقی بمونی/ منظورش در وجودشه! میگه در وجود من بمون و هیچ جا نرو
از دست بقیه پنهون نگهت میدارم و بت اطمینان میکنم و اونوقت میتونیم دوتایی با هم خرد شیم
بیا شبو به اتیش بکشیم
باور کن میتونیم این احساسو رها کنیم و از دید همه خارج بشیم
وقتی سپرتو انداختی زمین و /ینی وقتی از حالت دفاعی اومدی بیرون و خودتو تمام و کمال در اختیار من گذاشتی و همه چیو بم نشون دادی
به مرور زمان که همه چیو حل کردی حالا موقع اون میرسه که گریه کردن رو هم امتحان کنی