کمک، دوباره این کار را انجام دادم
من قبلا اینجا زیاد بوده ام
دوباره خودم را اذیت کردم امروز
و بد ترین قسمت این است که کسی نیست تا مسعولیت آن را بپزیرد
دوست من باش
من را در آغوش بگیر، من را احاطه کن
من را باز کن
من کوچک هستم
من نیازمند هستم
من را گرم کن
و من را تنفس کن
وای، دوباره خودم را گم کردم
خودم را گم کرده ام و جایی نیستم که بتوانم خودم را پیدا کنم
آره، احساس میکنم که ممکن است بشکنم
دوباره خودم را گم کرده ام و احساس ناامنی میکنم
دوست من باش
من را در آغوش بگیر، من را احاطه کن
من را باز کن
من کوچک هستم
من نیازمند هستم
من را گرم کن
و من را تنفس کن