هيچ چيزي در چشمانت نمي بينم
و هرچه بيشتر ميبينم، كمتر از چيزي هست كه دوست دارم (ببينم)
آيا توي فكر من تموم شده؟
من چيزي از (آدم هايي مثل تو) نمي دونم - (آدم هايي مثل تو رو نمي شناسم) و من ذهن شيطاني تو رو آشكار نخواهم كرد
آيا تموم شده؟ من قادر به پيروزي نيستم
پس خودت رو فدا كن و باقيش رو به من بسپار، لطفا
من ميدونم كه مي تونم آتش (محبت) رو در چشماي تو پيدا كنم
من تا آخر ادامه مي دم، مي رم
....
تو نفس كشيدن رو براي من سخت مي كني (تو خيلي نفس گيري)
تو خلائي در بخشي از وجودم كه قلبم بايد باشه، ايجاد كردي
مي جنگي تا درستش كني
چرا كه من مرگ تو خواهم بود
خيلي زود تمام خواهد شد
(مثل) نمك پاشيدن روي زخم دهن باز كرده (تازه)
آيا تموم شده؟ بذار نفوذ كنم
پس خودت رو فدا كن و باقيش رو به من بسپار، لطفا
من ميدونم كه مي تونم آتش (محبت) رو در چشماي تو پيدا كنم
من تا آخر ادامه مي دم، مي رم
....
تو نفس كشيدن رو براي من سخت مي كني (تو خيلي نفس گيري)
تو خلائي در بخشي از وجودم كه قلبم بايد باشه، ايجاد كردي
مي جنگي تا درستش كني
چرا كه من مرگ تو خواهم بود
در حال انتظارم، در حال دعا كردم، درك مي كنم، شروع به متنفر شدن مي كنم
....
تو نفس كشيدن رو براي من سخت مي كني (تو خيلي نفس گيري)
تو خلائي در بخشي از وجودم كه قلبم بايد باشه، ايجاد كردي
مي جنگي تا درستش كني
چرا كه من مرگ تو خواهم بود