از آن زمان که با هم هستیم
تو هر صبح به بالینم می آیی
تا اولین نوازش را تقدیمم کنی
روزت بخیر ای غم
رفیقی که اینچنین به من می مانی
تو یگانه آینه ای هستی که
می توانم در آن به تصویر روزهای جوانی ام خیره شوم
روزت بخیر ای غم
تو راز درد مرا می دانی
زیرا این تو بودی که در گوشش لالایی می خواندی
واگر باید به خاطر آورم
تو می آیی و دستانت را در دستانم می گذاری
و تو ، تو هرگز فراموش نمی کنی
از آن زمان که با هم هستیم
تو یگانه عشق منی
من برای ترک کردن تو
بسیار ضعیفم
روزت بخیر ای غم
از آن زمان که با هم هستیم
تو یگانه عشق منی
من برای ترک کردن تو
بسیار ضعیفم
روزت بخیر ای غم