میون این همه کوچه که به هم پیوسته،
کوچهی قدیمی ما، کوچهی بنبسته
دیوار کاهگلی یه باغ خشک
که پر از شِعرای یادگاریه
مونده بین ما و اون رود بزرگ
که همیشه مثل بودن جاریه
صدای رود بزرگ، همیشه تو گوش ماست
این صدا ، لالایی خواب خوب بچههاست
کوچه اما هرچی هست،
کوچهی خاطرههاست،
اگه تشنهست،
اگه خشک،
مال ماست،
کوچهی ماست.
توی این کوچه به دنیا اومدیم،
توی این کوچه داریم پا میگیریم
یه روزم مثل پدربزرگ باید
تو همین کوچهی بنبست بمیریم
اما ما، عاشق رودیم، مگه نه؟
نمیتونیم پشت دیوار بمونیم
ما یه عمره تشنه بودیم، مگه نه؟
نباید آیهی حسرت بخونیم
میون این همه کوچه
(دست خسته مو بگیر)
که به هم پیوسته
(تا دیوار گلی رو خراب کنیم)
کوچه ی قدیمی ما
(دست خستهمو بگیر)
کوچهی بنبسته
(یه روزی، هر روزی باشه دیر و زود)
کوچهی بنبسته
(می رسیم با هم به اون رود بزرگ)
میون این همه کوچه
(می رسیم با هم به اون رود بزرگ)
(تنای تشنمونو، تنای تشنمونو)
می زنیم به پاکی زلال رود ، پاکی زلال رود
(دست خسته مو بگیر ، دست خسته مو بگیر)
تا دیوار گلی رو خراب کنیم ، دست خسته مو بگیر