می تونم اونجا ببینمت
که به نوشیدنیت زل زدی
و به فرو رفتن یخ توی لیوان نگاه می کنه
امشب، کاملا تنها
و احتمالش هست که
اینجا توی این میخونه نشستی
چون اون باهات رفتار درستی نداره
خوب، احتمالا به من ربطی نداره
ولی بهرحال می خوام بهت بگم
چون به نظر می رسه که
تو مدتیه آتیشو حس نکردی
کمی شادی نداشتی
و لبخند نزدی
عزیزم
آبی توی آسمون خوب به نظر می رسه
روی لامپای نئونی روی دیوار خوب به نظر می رسه
اما به چشمای تو نمیاد عزیزم (آبی رنگ اندوه و افسردگی هم هست)
دارم بهت می گم
تو به اون مرد احتیاجی نداری
قضیه خیلی سیاه و سفیده (ساده ست)
اون داره جلوی پیشرفتتو می گیره
عزیزم، آبی رنگ تو نیست
من تلاش نمی کنم که
یکی دیگه از اون
مردای در حال مخ زدنت
باشم
تلاش نمی کنم ازت استفاده کنم
تلاش نمی کنم با خودم به خونه ببرمت
اما درک نمی کنم
چطور یه مرد دیگه می تونه
خورشید تو رو بگیره و
سرد مثل یخش کنه
خوب، انگار به اندازه ی کافی نوشیده م
و داره باعث می شه
فکر کنم که ممکنه
بهت بگم که اگر یه نقاش بودم، تو رو تغییر نمی دادم
فقط روشن و شفاف می کشیدمت
عزیزم
آبی توی آسمون خوب به نظر می رسه
روی لامپای نئونی روی دیوار خوب به نظر می رسه
اما به چشمای تو نمیاد عزیزم (آبی رنگ اندوه و افسردگی هم هست)
دارم بهت می گم
تو به اون مرد احتیاجی نداری
قضیه خیلی سیاه و سفیده (ساده ست)
اون داره جلوی پیشرفتتو می گیره
عزیزم، آبی رنگ تو نیست
آبی توی آسمون خوب به نظر می رسه
روی لامپای نئونی روی دیوار خوب به نظر می رسه
اما به چشمای تو نمیاد عزیزم (آبی رنگ اندوه و افسردگی هم هست)
دارم بهت می گم
تو به اون مرد احتیاجی نداری
قضیه خیلی سیاه و سفیده (ساده ست)
اون داره جلوی پیشرفتتو می گیره
عزیزم، آبی رنگ تو نیست