Blink [Persian translation]

دلم نمیخواد چشمک بزنم، نمیتونم چشمهام رو ببندم

اینها بهترین سالهای عمرمون هستن

دلم نمیخواد تا موقعی که زنده ام بخوابم

دلم نمیخواد امشب چیزی رو از دست بدم

برای اولین بار توی زندگی ام فهمیدم

که توی یک لحظه چه نعمتهایی بهم داده شده

لازم نیست رابطمون تموم بشه تا بفهمم

که دلم براش تنگ میشه، دلم براش تنگ میشه

باورم نمیشه ثانیه ها چقدر زود میگذرن

بهتره زندگی کنم

اینجا، همین لحظه، قدرش رو بدونم و شک نکنم

بزن بریم

دلم نمیخواد چشمک بزنم، نمیتونم چشمهام رو ببندم

اینها بهترین سالهای عمرمون هستن

دلم نمیخواد تا موقعی که زنده ام بخوابم

دلم نمیخواد امشب چیزی رو از دست بدم

دلم نمیخواد چشمک بزنم، چشمک

دلم نمیخواد چشمک بزنم، چشمک

دلم نمیخواد چشمک بزنم

نه، دلم نمیخواد چشمک بزنم

یه زمانی کور بودم

هیچی نمی دیدم، هیچی نمی شنیدم

حالا هر ضربان قلبم بهم میگه

که من ماموریت دارم تغییر کنم

باورم نمیشه ثانیه ها چقدر زود میگذرن

بهتره زندگی کنم

اینجا، همین لحظه، قدرش رو بدونم و شک نکنم

بزن بریم

دلم نمیخواد چشمک بزنم، نمیتونم چشمهام رو ببندم

اینها بهترین سالهای عمرمون هستن

دلم نمیخواد تا موقعی که زنده ام بخوابم

دلم نمیخواد امشب چیزی رو از دست بدم

دلم نمیخواد چشمک بزنم، چشمک

دلم نمیخواد چشمک بزنم، چشمک

دلم نمیخواد چشمک بزنم

نه، دلم نمیخواد چشمک بزنم

نمیتونم توقف کنم، توقف نمیکنم

بیشتر بهم بده

چیزهای خیلی بیشتری بهم بده تا امتحان کنم

مگه این همون چیزی نیست که ما بخاطرش اینجاییم؟

حالا میدونم

بزن بریم

دلم نمیخواد چشمک بزنم، نمیتونم چشمهام رو ببندم

اینها بهترین سالهای عمرمون هستن

دلم نمیخواد تا موقعی که زنده ام بخوابم

دلم نمیخواد امشب چیزی رو از دست بدم

دلم نمیخواد چشمک بزنم، چشمک

دلم نمیخواد چشمک بزنم، چشمک

دلم نمیخواد چشمک بزنم

نه، دلم نمیخواد چشمک بزنم