دو، سه، چهار
(۲ x) (وو-هوو، وو-هوو)
خوب دیگه، قلبم منو
بهتر از خودم میشناسه
لذا میخوام بذارم همه حرفها رو انجام بده
(وو-هوو، وو-هوو)
من به محلی در وسط ناکجاآباد وارد شدم
و با یک اسب بزرگ سیاه و یک درخت گیلاس برخورد کردم
(وو-هوو، وو-هوو)
من کمی احساس ترس کردم، پشت سرم
گفتم به عقب نگاه نکن فقط به راه رفتنت ادامه بده
(وو-هوو، وو-هوو)
وقتی اسب بزرگ سیاه گفت
"اینجا رو نگاه کن"
وی گفت: آهای خانوم، با من ازدواج میکنی؟
(وو-هوو، وو-هوو)
:ولی من گفتم
نه، نه، نه، نه-نه-نه
گفتم: نه، نه، تو اونی نیستی که برای منه
نه، نه، نه، نه-نه-نه
گفتم: نه، نه، تو اونی نیستی که من میخوام
(اووووو، ووو، هوو)
و قلبم در ساعات اولیه
مشکلی داشت
لذا اونو برای یکی دو ضربان همچون مرده
متوقف کردم
(وو-هوو، وو-هوو)
ولی تکه طنابی بریدم
و من نباید چنین کاری میکردم
و اون پس از گذشت تمام این سال ها منو نخواهد بخشید
(وو-هوو، وو-هوو)
لذا من اونو به محلی در وسط ناکجاآباد فرستادم
با یک اسب بزرگ سیاه و
یک درخت گیلاس
(وو-هوو، وو-هوو)
حالا اون باز نخواهد گشت زیرا اون
آه، خیلی خوشحاله
و اکنون من منفذی برای مشاهده جهان دارم
(وو-هوو، وو-هوو)
:و اون گفت
نه، نه، نه، نه-نه-نه
گفت: نه، نه، تو اونی نیستی که برای منه
نه، نه، نه، نه-نه-نه
گفت: نه، نه، تو اونی نیستی که برای منه
(اووووو، ووو، هوو)
(نه اونی که برای منه آره-هه)
(اووووو، ووو، هوو)
گفت: نه، نه، نه، نه، نه، نه،
نه
تو اونی نیستی که برای منه
نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه
تو اونی نیستی که برای منه
اسب بزرگ سیاه
و یک درخت گیلاس
من نمیتونم کاملا" به اونجا برسم
زیرا قلبم
منو نادیده گرفته
اسب بزرگ سیاه
و یک درخت گیلاس
من نمیتونم کاملا" به اونجا برسم
زیرا قلبم
منو نادیده گرفته