اشک من دیگه خشک شده
ببین ، این دیگه آخرین توقف هستش
پیاده میشم و راه میرم
تو عشقمون رو گذروندی و عشقمون رو دور انداختی
تو خودمون رو فروختی
نمی تونم باورش کنم
این چه دروغی هستش؟
یعنی من مار در آستینم
پرورش میدادم؟
پس تو تصور میکردی
که مرگ شوخی هستش
من دیگه هیچ لبخندی نمی زنم
هیچ کسی هرگز نمی تونه تو رو از من دور کنه
هیچ کسی هرگز من نمیشه ، هر جوری دوست داری حساب کن
بعدا تو نقش یک شخص پشیمان را بازی خواهی کرد
تو بعدا می خوای با تشریفات برگردی سر خونه اصلی
آتیش گرفتم ، من آتیش گرفتم (سوختم)
هی لعنت میفرستم
من یک حساب صاف نشده دارم
که دارم میام بگیرمش
آتیش گرفتم ، من آتیش گرفتم (سوختم)
من یک احتمال رو می دونم
و این مرگ برای تو هستش
ارزشش رو داره؟من که فکر نکنم
اشک من دیگه خشک شده
ببین ، این دیگه آخرین توقف هستش
پیاده میشم و راه میرم
تو عشقمون رو گذروندی و عشقمون رو دور انداختی
تو خودمون رو فروختی
نمی تونم باورش کنم
هیچ کسی هرگز نمی تونه تو رو از من دور کنه
هیچ کسی هرگز من نمیشه ، هر جوری دوست داری حساب کن
بعدا تو نقش یک شخص پشیمان را بازی خواهی کرد
تو بعدا می خوای با تشریفات برگردی سر خونه اصلی
آتیش گرفتم ، من آتیش گرفتم (سوختم)
هی لعنت میفرستم
من یک حساب صاف نشده دارم
که دارم میام بگیرمش
آتیش گرفتم ، من آتیش گرفتم (سوختم)
من یک احتمال رو می دونم
و این مرگ برای تو هستش
ارزشش رو داره؟من که فکر نکنم