یه دردی تو وجودم دارم که دیگه نمیتونم تحملش کنم
اگه برم، تا کجا آخه؟
اگه بمونم، به چه دردی میخوره؟
اصلا نتونستم بفهمونم، یعنی نفهمیدن
آخه دشمنی همه، واسه چی؟
آخه دشمنی همه، واسه چی؟
همشو فراموش کردیم، نفس حضرت نوحی رو
پیشِ من نیا، تو یه چیزی هستی، من یه چیز دیگه
نگاه کن این پرده آخر بازی هست و بعدش چیزی نیست
روشنایی نیست، یعنی چیز دیگهای نیست
یه دردی تو وجودم دارم که دیگه نمیتونم تحملش کنم