[مهتا]
روزا گذشت و فصلا عوض شد
من دور تر از تو، بهارم سرد شد
روز ها گذشت و عقربه چرخید
فصلا عوض شد، تو برنگشتی
[جیدال]
دردسر پشت دردسر و
بگو چرا میخوای بدِ منو
برگردی؟ نزن حرفش هم تو
جای اشک افتادی از چشم و
نشد میدونم ، نگو از دلت نکن بیرونم
بگو دلی که پُرِ حسه کوش
تنها قهرمان قِصه کوش الان ؟
بگو اون حال و روز کوش ؟
تف به دنیایی که نمیشه با تو بود توش
وقتی شب بود با تو روز داشتم
خواب رفتنو فقط با تو دوست داشتم
حس کردن گرماتو
حتی همه حرفاتو دوست داشتم
[مهتا]
روز ها گذشت و عقربه چرخید
فصلا عوض شد، تو برنگشتی
من دور تر از تو، تو برنگشتی
از وقتی تو رفتی از وقتی گذشتی
زمین هزار بار چرخید، ولی تو برنگشتی
ولی تو برنگشتی
[جیدال]
دمه ساحل توو دید موجو دارم
این موجا هی میارن تورو یادم
که عجله دارن برسن بم
وقتی میرسن غیب میشن جلو پامن
نه بد نبودی فقط ، در حد نبودی
عشق با من یه بازی بود که
تو اونو هیچوقت بلد نبودی
رفتی و چشممو از قصد بستم
تو از اون خونه رفتی و من از اون شهر رفتم
باید میرفتی نبود تو جات پیشِ من
بر نمیومد هیچ کاری من از دستم
[جیدال و مهتا]
گم شدم من یه جای بی نشونه
بگو کدوم راهه تو رو بم میرسونه
بگو بگو میشه بازم چشمامو باز کنم
ببینم که چشمات پیش رومه
یه روز من یه جای بی نشونم
من یه جای بی نشونم
کدوم راه ها تو رو به من میرسونن
میرسونن ، میرسونن
[جیدال]
تا وقتی بینمون یه دیواره
چشای من همیشه بیداره
دلی نیس بیاد توش کسی آخه
یه فرشته ساخت ازم یه دیو آره
یه دیوه تو منه یه حسی داره میگه
خیلی وقته اینجا عشق نی آره
میگه دریای احساسم خشک شده
پ نی ساحلی برسن کشتی ها بهش
بگو دلی که پرِ حسه کوش
تنها قهرمان قصه کوش
حتی شهرزاد بلد نبود داستان ما رو
تو هم همون یه خاطره واس ما بذار و
منم برنامه دارم دارم ده تا کنارم
ولی میگم همه برن تنهام بزارن
من یه درد که تنِ تو تنها دواشه
هر جا نباشی اون همراهه با من
[مهتا]
روز ها گذشت و عقربه چرخید
فصلا عوض شد، تو برنگشتی
من دور تر از تو، تو برنگشتی
از وقتی تو رفتی از وقتی گذشتی
زمین هزار بار چرخید، ولی تو برنگشتی
ولی تو برنگشتی