مرامتو عشقه رفیق، چشمامو گریه کرد کبود
بیمعرفت شدی، ولی جواب خوبی این نبود
کوتاهتر از دیوار ما پیدا نکردی رو زمین
جواب کارتو خدا، فقط خدا، فقط همین
جونمو ازم گرفت، عشقمو دیدم باهاش
اون که جونشو برام میداد، بهم میگفت داداش
شاکیام از روزگار، از زمین و آسمون
جای بارون سنگ میاد رو سر ما بیامون
ناشکری نیست، ولی آخه امید من به چی باشه؟
به این یه ذرّه دلخوشی که داره از هم میپاشه
به عشق چشات میخونم، وقتی نگامو غم گرفت
وقتی که عشق اوّلم دست تو رو محکم گرفت
جونمو ازم گرفت، عشقمو دیدم باهاش
اون که جونشو برام میداد، بهم میگفت داداش
شاکیام از روزگار، از زمین و آسمون
جای بارون سنگ میاد رو سر ما بیامون