من با رشته های نازک به زندگی گره خوردم
هنوز روزای زیادی برای زندگی کردن باقی مونده1
من با رشته های نازک به زندگی گره خوردم
هنوز روزای زیادی برای زندگی کردن باقی مونده
منم یک انسانم، یه جون دارم و یه صبر
آخرش منم، دیوونه میشم
من با رشته های نازک به زندگی گره خوردم
هنوز روزای زیادی برای زندگی کردن باقی مونده
اگز با ذره ای کوچک از آتش بسوزم، استخوان هام گرم میشه
ای مایۀ مسرت و شادی هام، ای آرزوها و خواسته های انسانیم، ساکت نمونید
منم یک انسانم، یه جون دارم و یه صبر
در نهایت منم، دیوونه
گناهکار شدم، تواب شدم
از قلب پاکم انتقام گرفتم
منم یک انسانم، یه جون دارم و یه صبر
در نهایت منم، دیوونه میشم
منم یک انسانم، یه جون دارم و یه صبر
در نهایت منم، دیوونه میشم
گناهکار شدم، توبه کردم
1. روزهای زندگی من هنوز برای فردا مانده است