بن، من و تو دیگر نیازی به جستجو نداریم
ما آنچه را که جستجو میکردیم ، یافتیم
با دوستی که متعلق به من است
دیگر تنها نخواهم بود
و تو، دوست من، خواهی فهمید
که من هم دوست تو هستم
(من هم دوست تو هستم)
بن، تو همیشه به این سو و آن سو می روی
(این سو و آن سو)
احساس می کنی، هیچ کجا خواهانی نداری
(هیچ کجا)
هر وقت متوجه شدی
که به آنچه یافتی علاقه ای نداری
بهتر است این را بدانی
که جایی برای رفتن داری
(جایی برای رفتن داری)
«قبلاً میگفتم «من» و «من
«حالا میگویم «ما» ، حالا میگویم «ما
(قبلاً میگفتم من و من)
«حالا میگویم «ما» ، حالا میگویم «ما
بن، اکثر اشخاص تو را از خود می رانند
(تو را از خود می رانند)
من به هیچ کدام از حرف هایشان اهمیت نمی دهم
(هیچ کدام از حرف هایشان)
آنها تو را مانند من نمی بینند
کاش سعی کنند که ببینند
مطمئنم تجدید نظر می کردند
اگر دوستی مانند بن داشتند
(یک دوست)
مانند بن
(مانند بن)
مانند بن