وقتی شبم بی تو بی ماهه
وقتی دستم از تو کوتاهه
غصه اشکمو در میاره ، دوباره
وقتی که از نبودنت خستم
بی تو توی یه راهه بن بستم
زندگی چه طعم تلخی داره ، دوباره
رفتنت غم انگیز
موندنم بی تو پاییز
بدون تو سوز و سوز و سرما
بدون تار و تاریک و تنها
بدون تو زنده هستم اما
خسته تر از همیشه از دنیا
هیچ آسمونی زیر بالم نیست
دیگه دلت به فکر حالم نیست
خونه ای که بدون آغوشه, خاموشه
لحظه به لحظه بی تو ابری تر
لحظه به لحظه لحظه ی آخر
چیزی که از انتظار میمونه, بارونه
رفتنت غم انگیز
موندنم بی تو پاییز
بدون تو سوز و سوز و سرما
بدون تار و تاریک و تنها
بدون تو زنده هستم اما
خسته تر از همیشه از دنیا
دوری کشیدم
بسه بریدم
جونمو میدم برای تو
کنار من باش
تو خونه هر جاش
بپیچه ای کاش صدای تو
بدون تو سوز و سوز و سرما
بدون تار و تاریک و تنها
بدون تو زنده هستم اما
خسته تر از همیشه از دنیا