دروغ های زیبا
چشمام رو با دستات بپوشون
وانمود کن که حالمون بهتره
چراغ هارو خاموش کن
دیگه چیزی نیست که بتونه غافلگیرمون کنه
(بیا دیگه دردی احساس نکنیم (بی حس شیم
دنیا زود میگذره و هیچ چیز دوام نداره
بزار تا میتونیم ازش استفاده کنیم
چون من میخوام تا ابد باشم
مثل دود توی آسمون باشم
شناور مثل پَر بدون مقصد
تو سکوت گم شم
نمیخوام رها باشم
منو با مهربونی (زیاد) بُکش
خواهش میکنم
بهم دروغ های قشنگ بگو
ای کاش قدرتشو داشتم که رها کنم ولی نمیتونم
من بی حرکت (فلج) شدم
من اون معصومیت کودکانه رو تو چشمات میبینم و تو نورش گیر افتادم
خیلی خوب میدونم که گذر زمان معلوم میکنه
که فراموش کردن آسونه
چون من میخوام تا ابد باشم
مثل دود توی آسمون باشم
شناور مثل پَر بدون مقصد
تو سکوت گم شم
نمیخوام رها باشم
منو با مهربونی (زیاد) بُکش
خواهش میکنم
اوه من سعی کردم منطقی باشم
ولی فهمیدم وقتی آدم میشکنه، کار سختیه
و تو حرارت لحظه، ما آزادیم
پس خواهش میکنم، خواهش میکنم
خواهش میکنم
بهم دروغ های قشنگ بگو
چشمام رو با دستات بپوشون
وانمود کن که حالمون بهتره
چراغ هارو خاموش کن
دیگه چیزی نیست که بتونه غافلگیرمون کنه
(بیا دیگه دردی احساس نکنیم (بی حس شیم