دورو برم خیلی شلوغه، نمیشنوم، فریاد بزن
صدای موزیک رو آخرین حدشه، شیپور، شیپور!
قبلاً آهنگهای غمگینِ بد واست میخوندم، دیگه خیلی سنگینه.
بدو بجنب، وقت حمله است.
تو یک ماری رو که مثل گل رُز خوابیده بود بیدار کردی
فکر میکردی همیشه پیشت گارانتی شده می مونم واسه همینه که ازخودراضی شدی.
مثل اینکه خیلی جسور شده
به چی دلت رو قرص کردی، پسرم؟(!)
تو یک ماری رو که مثل گل رُز خوابیده بود بیدار کردی
فکر میکردی همیشه پیشت گارانتی شده می مونم واسه همینه که ازخودراضی شدی.
بدون خدمت من، اسم و رسمی این اطراف نداری؛ (درست رو )صفر شدی.
[برگردان]
عزیزم دستهات را بِبَر بالا.
تسلیم شو، تو محاصره شدی.
صبور باش تا بخشیده شی.
تا اون موقع کاری میکنم که کوچههای اطراف این خونه رو، بوس بارون کنی.
عزیزم دستهات را بِبَر بالا.
تسلیم شو، تو محاصره شدی.
اینها روزهای خوشیه.
درآینده بازیهای رندانهام رو نشونت میدهم.
[دو مرتبه]