bad guy [Persian translation]

[متن شعر1]

پيراهن سفيد حالا قرمز شده ، بخاطر بيني خوني ام

خوابي (از دست رفتي) ، تو که روي نوک پاهايت هستي

اطراف ميخزي انگار که هيچکسي خبر نداره

فکر ميکني خيلي جنايتکار هستي

کبودي روي هردو زانو ام بخاطر تو هستش

نگو ممنونم يا خواهش مي کنم

من هر کاري رو هر وقت که بخوامش انجام ميدم

وجودم خيلي بي اعتماد و شکاک شده

[همخوانی]

پس تو يک آدم سرسخت هستي

اينطور آدم زبردست رو دوست دارم

فقط از اونايي هستي که نميشه ازش سير شد

آدمي هستي که هميشه سينه ات خيلي پف کرده

من همون بده هستم

همون کسي که مادرت رو غمگين ميکنه

همون کسي که دوست دخترت رو ديوانه ميکنه

همون کسي که ممکنه پدرت را از راه بدر کنه

من آدم بده هستم

[تکرار]

من آدم بده هستم

[متن شعر 2]

وقتي کنترلش ميکني دوسش دارم

حتي اگر خودت مي دوني که دست تو نيست (کنترل)

مالکم باش ، اجازه خواهم داد که نقش رو بازي کني

من همان حيوان وحشي تو خواهم بود

مادرم دوست داره که تنهايي با من آهنگ بخونه

اما اون اين آهنگ رو نمي خونه

اگه اون کل متن ترانه را بخونه

بعد اون دلش براي تمام مردهايي که من ميشناسم ميسوزه

[همخوانی]

پس تو يک آدم سرسخت هستي

اينطور آدم زبردست رو دوست دارم

فقط از اونايي هستي که نميشه ازش سير شد

آدمي هستي که هميشه سينه ات خيلي پف کرده

من همون بده هستم

همون کسي که مادرت رو غمگين ميکنه

همون کسي که دوست دخترت رو ديوانه ميکنه

همون کسي که ممکنه پدرت را از راه بدر کنه

من آدم بده هستم

[تکرار]

من آدم بده هستم

من در بد بودن خیلی خوبم

[فاصله میان موزیک]

وقتي که ديوانه ميشي رو دوست دارم

حدس ميزنم خيلي خوشحالم که تو تنها هستي

تو گفتي که اون دختره از من ميترسه؟

منظورم اينه ، چيزي که اون دختر ميبينه رو من نميبينم

شايد بخاطر اينه ، چون من از ادوکلن تو استفاده کردم

[یکبار دیگر]

من آدم بده هستم

من آدم بده هستم

آدم بده ، آدم بده

من آدم بده هستم