مدت خیلی زیادی جلوی قلبم رو گرفتم
من شیفته و مسحور لبخند تو شده بودم
انگار تو نفس من رو حبس کردی
هر بار که از پیشم میری، میدونم که
یه مشکلی هست
وقتشه تسلیم بشم
به این احساسی که سعی میکنم انکار کنم
در عمق وجودم دارم گریه میکنم
باید بیخیال بشم
عزیزم، عزیزم آبی
جاده واضح نیست
نمیخوام دیگه اطرافم بیای
عزیزم، عزیزم آبی
ما قبلاً یه بار اینجا بودیم
و من دیگه نمیتونم تحمل کنم
اوه، نه
روح تنهای من تشنهٔ عشقه
من به طرز توهمآمیز و ناخواستهای روی پای خودم ایستادم
با اینکه به شدت بهت نیاز دارم
میتونم دروغ رو توی چشمات ببینم
جایی برای پنهان شدن نیست
تو تنها همراه واقعی من در عشق هستی
ولی عشق اینجا در کنار من نیست
آیا نمیشنوی که قلبم داره صدا میکنه؟
درون وجودم پارهپاره شده
عزیزم، عزیزم آبی
جاده واضح نیست
نمیخوام دیگه اطرافم بیای
عزیزم، عزیزم آبی
ما قبلاً یه بار اینجا بودیم
و من دیگه نمیتونم تحمل کنم
اوه، عزیزم، عزیزم
این مدت منتظر یک معجزه بودم
منتظر دست یک فرشته که به کمکم بیاد
احساس میکردم خیلی آسیبپذیرم
و دارم در این بازی شرکت میکنم
در حالیکه شیطان دستم رو گرفته
وقتشه تسلیم بشم
به این احساسی که سعی میکنم انکار کنم
در عمق وجودم دارم گریه میکنم
باید بیخیال بشم
عزیزم، عزیزم آبی
جاده واضح نیست
نمیخوام دیگه اطرافم بیای
عزیزم، عزیزم آبی
ما قبلاً یه بار اینجا بودیم
و من دیگه نمیتونم تحمل کنم
دیگه نمیخوام در این بازی شرکت کنم
نمیخوام اینقدر احساس آسیبپذیر بودن کنم
عزیزم، عزیزم آبی
جاده واضح نیست
نمیخوام دیگه اطرافم بیای
عزیزم، عزیزم آبی
ما قبلاً یه بار اینجا بودیم
و من دیگه نمیتونم تحمل کنم
عزیزم، عزیزم آبی
اگه این واقعیه
پس چرا ما همش دیوانهوار در حال دویدن هستیم؟
عزیزم، عزیزم آبی
من دارم کنترلم رو از دست میکنم
احساس یک بچهٔ بیمادر رو دارم
عزیزم، عزیزم آبی
جاده واضح نیست
نمیخوام دیگه اطرافم بیای
عزیزم، عزیزم آبی
ما قبلاً یه بار اینجا بودیم
و من دیگه نمیتونم تحمل کنم
عزیزم، عزیزم آبی