عزیزم می خوام تو رو بذارم و برم
گفتم می دونی که می خوام بذارمت و برم
از پیشت می رم وقتی تابستون
از پیشت می رم وقتی تابستون از راه برسه
از پیشت می رم وقتی تابستون از راه بیاد
عزیزم نمی خوام ترکت کنم
ولی شوخی نمی کنم مجبورم آواره باشم
اوهوم، عزیزم دیگه پیشت نخواهم بود
واقعا مجبورم آواره باشم
یه صدایی منو به خودش می خونه مثل قدیما
می شنوم که می گه باید برگردم خونه
می دونم هیچوقت ترکت نکردم
ولی مجبورم از اینجا برم، مجبورم از پیشت برم
عزیزم تو این صدا رو نمی شنوی
عزیزم می دونم می دونم این خیلی خوبه که دوباره با همیم
و می دونم که یه روز حتما عشقمون رشد می کنه، آره مطمئنم
هر روز می ریم تو پارک قدم می زنیم
می شنوی چی می گم؟ هر روز
الانم داره رشد می کنه تو هر روز خدا دلمو شاد کردی
ولی الان مجبورم که برم
...عزیزم
الان همون موقعیه که یه صدایی منو به خودش می خونه
الان موقعیه که میگه باید برگردم خونه