ولی خسته شدم نمیتونم خودمو مجبور به دویدن کنم
استراحت کردم دیگه نمیتونم بیهوده وایسم
خیلی دنبالت دویدم اما ...
ببین سالهام داره به قیمت جونم میگذره
خیلی زیبایی (طوری که) تو مغز نمیگنجه
سیاهی چشمم به اندازه ی سفیدی پیشانیمه
(شجاعتم به اندازه ی پاک بودنمه)
قلمم در دستم سطری نمینویسه
کنارت راکی به اندازه ی زخم خورده میشه
یالا یه سیگار دیگه روشن کن باو
دود سیاهِ سیگار شاید قلبمو بپوسونه
روز حساب (انتقام) فرا میرسه ، اونوقت ...
سایه ات میشم و به خیالت راه میرم (سوهان روحت میشم)
یه سیگار دیگه روشن کن باو
دود سیاهِ سیگار شاید قلبمو بپوسونه
روز حساب (انتقام) فرا میرسه ، اونوقت ...
سایه ات میشم و به خیالت راه میرم (سوهان روحت میشم)