باید برگشت به لحظههای رفته
باید رد شد از این پل شکسته
از حال بد این بی خبری، از این شبای خسته
باید برگشت به خندههای سابق
باید بارید رو شونههای عاشق
باید نفس تردید و گرفت تو آخرین دقایق
یه جوری دوری و یه جوری گم شدم که باورم نمی شه
کسی که عاشقه، محاله بگذره از اون که زندگیشه
یه جوری دوری و یه جوری گم شدم که باورم نمی شه
کسی که عاشقه، محاله بگذره از اون که زندگیشه
بر میگردم به شهر خالی از عشق
بر میگردم بپرسم حالی از عشق
از خاطرهها چی مونده برام به جز خیالی از عشق؟
من دل بستم به هر چی مال من نیست
به هر کی که به فکر حال من نیست
دلخسته شدم از این همه غم که بیخیال من نیست
یه جوری دوری و یه جوری گم شدم که باورم نمی شه
کسی که عاشقه، محاله بگذره از اون که زندگیشه
یه جوری دوری و یه جوری گم شدم که باورم نمی شه
کسی که عاشقه، محاله بگذره از اون که زندگیشه