یک بار دیگه, جز دوست داشتنت
نتوانستم کار دیگری کنم امروز
تلفنم دائم زنگ می خورد
مهم نیست، امروز اصلا بهش توجهی نکردم
نه روزنامه ها را خواندم و نه به خبرها گوش کردم
ورود هر مشکلی را به ذهنم ممنوع کردم امروز
چقدر بوسه بوده است، هیج وقت نمی فهمی
امروز داشتم حساب می کردم چقدر از روزی که عاشقت شدم گذشته
دقیقا سه ماه و یک روز از دیشب
می تونم بزرگترین عاشق دنیا باشم
می توانم در آغوشت باشم برای 100 یا 1000 سال
من شاید لیلا، مجنون، فرهاد یا اثلی را نشناسم
اما
چشم بسته می توانم بغداد را پیدا کنم
(اشاره به کار سخت)