میدونم تو هم به من فکر میکنی شب و روز
ولی اون آدم خودخواه و حسودی هنوز
میدونم دستِ خودت نیست، عوض نمیشی
واسه زنده موندنم تو همنفس نمیشی
اما یک روز یه جایی که خلوت کردی
یه غریبه رو کنارت که دعوت کردی
کاشکی هیچ حسی نباشه وقتی که میبوسیش
کاش بگی دلت میخواد بازم پیشم برگردی
اما یک روز یه جایی که خلوت کردی
یه غریبه رو کنارت که دعوت کردی
کاشکی هیچ حسی نباشه وقتی که میبوسیش
کاش بگی دلت میخواد بازم پیشم برگردی، برگردی
از ما که گذشت. واسه خودت یه کاری کن
خوبیامو اگه، اگه خواستی تلافی کن
به پشتِ سرت برگرد و نگاهی کن
پُرِ حرفی بگو، بگو خودتو خالی کن
اما یک روز یه جایی که خلوت کردی
یه غریبه رو کنارت که دعوت کردی
کاشکی هیچ حسی نباشه وقتی که میبوسیش
کاش بگی دلت میخواد بازم پیشم برگردی
اما یک روز یه جایی که خلوت کردی
یه غریبه رو کنارت که دعوت کردی
کاشکی هیچ حسی نباشه وقتی که میبوسیش
کاش بگی دلت میخواد بازم پیشم برگردی، برگردی