من زجر نمیكشم ، شكستە نمیشم ، خستە نمیشم ، یا وقتم تلف نمیكنم
تسلیم هیچ چیزی نمیشم ، یا دستبردار این نمیشم كە كى هستم
من اینو اغاز كردم و بە پایانش میرسونم ، از اخر تا اغاز
یە روز نو میاد ، و من بالاخرە رها میشم
فرار كن ، فرار كن ، من حملە میكنم
فرار كن ، فرار كن ، برو خودت تغیر بدە
فرار كن ، فرار كن ، من حملە میكنم
من حملە میكنم ، من هوووووووووو
من براى همیشە از تو محافظت میكردم ، ولى رابطە ما دوتا تموم شد
این براى هر دوتاى ما تموم شد ، سریعتر از
نابود كردن این فكر ،این شروع میكنە كە پایان بیابد
من الان كنترولم رو از دست میدم ، و بالاخرە میتونم بدون تو ببینم
فرار كن ، فرار كن ، من حملە میكنم
فرار كن ، فرار كن ، برو خودت تغیر بدە
فرار كن ، فرار كن ، من حملە میكنم
من حملە میكنم ، من هوووووووووو
وعدەهاى تو مثە دروغ بودن
صداقتت مثە گذشتەات چاقو را پنهان میكنە
(من بهت قول میدم (بە تو قول میدم
(من بهت قول میدم (بە تو قول میدم
و من بالاخرە ازادم
فرار كن ، فرار كن ، من حملە میكنم
فرار كن ، فرار كن ، برو خودت تغیر بدە
فرار كن ، فرار كن ، من حملە میكنم
من حملە میكنم ، من هوووووووووو
فرار كن ، فرار كن ، من حملە میكنم
فرار كن ، فرار كن ، من حملە میكنم
فرار كن ، فرار كن ، من حملە میكنم
من حملە میكنم ، من هوووووووووو
وعدەهاى تو
وعدەها وعدەها
من بهت قول میدم
من بهت قول میدم
من بهت قول میدم
من بهت قول میدم ، من بهت قول میدم