تنها تو هستی که برایم باقی مانده است، گذشت باز هم ای یار چندین بهارم
البته که روی گل تو را جست و جو میکنم همراه با تو تمام و کمال هستم
مرا در آغوش دلت بگیر مبادا رهایم کنی
منتظر بمون دوردستها نزدیک می شوند
تنها غفلتم تقصیرو به گردنت انداختن بود
کاش که بیایی و رویم را بپوشانی
ای که درو میکوبی و میری ، درو بکوب و بیا
این چه کاری هست بهم توضیح بده
به زمستانم همچو بهار، رویاها را بگستران
با اینکه آخرشو میدونم بازم می سوزم با تو