گرچه تنهایی همیشه رفیق من بوده است
زندگی ام را به دستان تو می سپارم
مردم می گویند که دیوانه ام و کور گشته ام
با تک نگاهی همه چیز را به خطر انداخته ام
این که چگونه چشمان من را بستی هنوز یک راز است
تو را از سرم نمی توانم بیرون کنم
اهمیتی نمی دهم که سرنوشت برای تو چه نوشته است
تا وقتی که اینجا با من باشی
برایم مهم نیست کیستی
اهل کجا هستی
چه کردی
تا وقتی که عاشقم باشی
برایم مهم نیست کیستی
اهل کجا هستی
چه کردی
تا وقتی که عاشقم باشی
هر کار کوچک که کردی و هر چیز که گفتی
حس ژرفی در وجود من است
مهم نیست در فرار باشی
به نظر می آید که ما برای هم باشیم
کوشیدم که پنهان کنم تا کسی نداند
گمانم آشکار است
وقتی در چشمانم نگاه میکنی