روزهای شاد و آفتابی 1
بیایید و بازآیید با غذا فرودادن‌ها
بهار است در روح‌َم باز
درشگفتَ‌م هنوز دختراست یا زنی شده کنون
می‌جویم به عبث، در فروردین ِ1 بلگراد2
لب‌های دختری، که شگفت‌بود نوازش‌َ‌‌ش
نوازش می‌کند مویَ‌ِش را، در فروردین ِ بلگراد
شاید خودش باشد، زیر پل ساوا 3
اما دیگری می‌بوسد او را
گذشته آن زمان، در فروردین ِ بلگراد
می‌آرم‌ش در خاطر در اتاق سربازها
لبخند خسته می‌زند دخترک، در فروردین ِ بلگراد
چون نزدیک می‌شود غروب، زیر ِ‌پل ِ ساوا
دیگر نیستم من آنجا
1. a. b. یادداشت ۱ نگارنده2. Belgrade: پایتخت صربستان 3. Sava Bridge: پلی در بلگراد