من بی تو اگر برایت پلکی بزنم قطعا هزاران اشک جاری میشود
و اگر بی تو نفس بکشم همراه نفسم دردی احساس می کنم
این حال وروز منِ وقتی کنارم نیستی
احساس می کنم غم دنیا به خونم اغشته شده
ای عزیرترین نزد من، از تنهایی خسته شده ام
خواب می دیدم واز خواب پریدم و چگونه می توان به یک خواب برگشت؟
همه از من میپرسن معشوقه ات کجاست؟ و من حیران میمانم چه پاسخ دهم
می گوییند: فراموش کن کسی که فراموشت کرد ولی باور نکن که به حرفشان گوش میدهم
این حال وروز منِ وقتی کنارم نیستی
احساس می کنم غم دنیا به خونم اغشته شده
ای عزیرترین نزد من، از تنهایی خسته شده ام
خواب می دیدم واز خواب پریدم و چگونه می توان به یک خواب برگشت؟
آرزو دام که عمرم کوتاه شود! آخر عمر وروزگار میخواهم چکار؟!؟
کنارم بودی و میگفتم از من دوری، حال بخوابم خواهی آمد؟
این حال وروز منِ وقتی کنارم نیستی
احساس می کنم غم دنیا به خونم اغشته شده
ای عزیرترین نزد من، از تنهایی خسته شده ام
خواب می دیدم واز خواب پریدم و چگونه می توان به یک خواب برگشت؟