کم و بیش همه بلدیم خواستن را
اما کمتر کسی ازما دوست داشتن را بلد است
دوست داشتن و خواستن یکسان نیستند
دوست داشتن رنج بردن است ، خواستن خوش گذراندن است
کسی که دوست دارد ، تلاش میکند خدمت کند
کسی که دوست دارد ، جان و زندگیش را می بخشد
کسی که میخواهد ، تلاش میکند از زندگی لذت ببرد
و هرگز رنج نبرد و هرگز رنج نبرد
آنکه دوست دارد نمی تواند فکر کند
تمامی جانش را فدا می کند، تمامی جانش را فدا می کند
آنکه می خواهد ، تلاش می کند فراموش کند
و هرگز گریه نمی کند و هرگز گریه نمی کند
خواستن ، زود می تواند به پایان رسد
عشق انتها نمیشناسد
برای این است که همه بلدیم خواستن را
اما کمتر کسی از ما دوست داشتن را بلد است
دوست داشتن آسمان است و نور
دوست داشتن کمال است
دریایی بی انتهاست
شکوه و آرامش است
شکوه و آرامش است
خواستن ، گوشت و تعارف است
در جستجوی گوشه ای تاریک است
گاز گرفتن، خراشیدن و بوسیدن است
هوس زودگذر است، هوس زودگذر است
آنکه دوست دارد نمی تواند فکر کند
تمامی جانش را فدا می کند، تمامی جانش را فدا می کند
آنکه می خواهد ، تلاش می کند فراموش کند
و هرگز گریه نمی کند و هرگز گریه نمی کند
خواستن ، زود می تواند به پایان رسد
عشق انتها نمیشناسد
برای این است که همه بلدیم خواستن را
اما کمتر کسی ازما دوست داشتن را بلد است
آنکه دوست دارد نمی تواند فکر کند
تمامی جانش را فدا می کند، تمامی جانش را فدا می کند
آنکه می خواهد ، تلاش می کند فراموش کند
و هرگز گریه نمی کند و هرگز گریه نمی کند
خواستن ، زود می تواند به پایان رسد
عشق انتها نمیشناسد
برای این است که همه بلدیم خواستن را
اما کمتر کسی از ما دوست داشتن را بلد است