عشق چقدر قشنگ گريه ميكنه
داد و فرياد ميكنه و بعد ساكت ميشه
آخرش با كمى ناراحتى پرواز ميكنه از قفس طلاييش ميره
كجا رفت؟
الان تو دستم بود
دستهاتو دوست داشتم، چه قشنگ بود
چطور تموم شد؟
در حالى كه پيشم بود
از نفس هاى التيام بخشش مراقبت ميكردم
اين زمان دروغ بود؟
چقدر هم سريع گذشت
از ماه ها تا سال ها
اميدها از بين رفتند
(*٢)
عشق چقدر قشنگ گريه ميكنه
داد و فرياد ميكنه و بعد ساكت ميشه
آخرش با كمى ناراحتى پرواز ميكنه از قفس طلاييش ميره