آتشم در نور! آیا باید از عشق مطرود شوم
تا در باد به دنبال یک پر روان شوم
در میان محبت که ردایی از لذت و خوشی می بافد
رشته نخی بدون انتها در حرکت است.
برای ساعتها و روزهای بسیار که به سرعت می گذرند
امواج موجب کم سو شدن شعله ها می شوند
در نهایت بازوان صاف می شود و دستان از دور نمایان می شود
آیا این پایان است یا آغاز؟
بند: همین دم تمام عشقم، تمام عشقم، تمام عشقم برایت
(تکرار)
فنجان بلند شده است، باده به سلامتیت آماده نوشیدن است اما هنوز
صدایی در میان غوغا واضح است و شیوا
آریان مغرور، تنها یک کلمه، اراده ای برای حمایت
برای من، دگر بار شنلی برای بافتن
بند
ردا مال توست و دست دوزنده زمان مال من است
او آن نیروییست که در میان نهفته است
آتش برای ماست، ما تمام گرما را پیدا می کنیم
او پری در باد است
بند