تمام روز همینجوری نشستم توی خونه
همونجوری که بعضی وقتا آدم حال و حوصله نداره(طعم و نمک نداره دیوارها هم دهان دارند و زبون ندارن
به خودم گفتم پاشو یکم بگرد و اینور اونور برو
یکم هم تو قانون ها رو به هم بزن
زنگ زدم به همه کسی خونه نبود
درخشان و با تیپ سانتی مانتال اتفاقی وارد یه مکانی شدم
نگو همه اینجا بودن
از دنیا بی خبر بودم
با دخترا که گپ میزدم یهو تو دیده شدی
یه نقشه ای هست خدایا
این چیه چی داره میشه...
ببین افاده هاشو چقدرم باد میده تو غبغبش
آلن دلون منه چقدرم خودشو میگیره
نه نه نه من نمیخوام مرسی بمونه برای کس دیگه
تیپ موردم علاقه من نیستی بذار بقیش بمونه
ببین افاده هاشو چقدرم باد میده تو غبغبش
آلن دلون منه چقدرم خودشو میگیره
نه نه نه من نمیخوام مرسی بمونه برای کس دیگه
تیپ موردم علاقه من نیستی بذار بقیش بمونه
توبه توبه استغفرالله
یه بارم حرف بزنه میخندم ها ها
خدایا این قابل تحمله؟
برو بابا تو ام نصفه عقل