چه کسی حالا فریب آغوشت را خواهد خورد
چه کسی حالا با لبهایش به تو دروغ خواهد گفت
چه کسی حالا به تو خواهد گفت"دوستت دارم"
و بعد،در سکوت،بدنت را به او خواهی بخشید
زمان را روی بالشت متوقف خواهی کرد
و هزاران ساعت خواهد گذشت با نگاهت
زندگی تنها با عشق به تو وجود خواهد داشت
حالا چه کسی؟
و چه کسی شعرها و نامه ها برایت خواهد نوشت
و چه کسی ترسها و نداشتن هایش را به تو خواهد گفت
حالا بر پشت چه کسی خواهی خوابید
و بعد،در سکوت،به او خواهی گفت:"دوستت دارم"
نفس او را در چهره ات متوقف خواهی کرد
او راهش را در نگاه تو گم خواهد کرد
و او با عشق ورزیدن به تو زندگی را فراموش خواهد کرد
حالا چه کسی؟
حالا چه کسی،اگر من نه
من خودم را میبینم و گریه می کنم در آینه و احساس حماقت می کنم
غیر منطقی،سپس تو را تصور می کنم که بوی بدنت را می دهی
بوسه های تو،لبخند جاودانه ات و حتی روحت،در یک بوسه
با یک بوسه روح می رود
و در روح من بوسه ای است که می توانست باشد
روی تخت چه کسی بویت را جا خواهی گذاشت
چه کسی خاطره ی فردا را برایت باقی خواهد گذاشت
چه کسی ساعت ها را با آرامش خواهد گذرانید
و بعد،در سکوت،تنت را آرزو خواهد کرد
زمان روی چهره اش متوقف خواهد شد
او هزاران ساعت را در پنجره خواهد گذراند
صدایش خواهد ایستاد از صدا کردن تو
حالا چه کسی؟
حالا چه کسی؟
حالا چه کسی،اگر من نه
من خودم را میبینم و گریه می کنم در آینه و احساس حماقت می کنم
غیر منطقی،سپس تو را تصور می کنم که بوی بدنت را می دهی
بوسه های تو،لبخند جاودانه ات و حتی روحت،در یک بوسه
با یک بوسه روح می رود
و در روح من بوسه ای است که می توانست باش