اگه روزی بری سفر
بری ز پیش من بی*خبر
اسیر رؤیاها میشم
دوباره تنها میشم
به شب میگم پیشم بمونی1
به باد میگم تا صبح بخونی2
بخون ز اون دیار یاری
diyār-e yāri ke3
که توش منو تنها نذاری
اگر فراموشم کنی
ترک آغوشم کنی
پرندهٔ دریا میشم
تو چنگ موج رها میشم
به دل میگم ساکت بمونی4
به باد میگم تا صبح بخونی2
بخون ز اون دیار یاری
که توش منو تنها نذاری
اگر یه روزی نوم تو
تو گوش من صدا کنه
دوباره باز غمت بیاد
که منو مبتلا کنه
به دل میگم کاریش نباشه5
بذاره درد تو دوا شه
بره تو تمام جونم
که باز برات آواز بخونم
اگر بازم دلت می*خواد
یار یکدیگر باشیم
مثل ایوم قدیم بنشینیم و سحر پاشیم
باید دلت رنگی بگیره
دوباره آهنگی بگیره
بگیره رنگ اون دیاری
که توش منو تنها نذاری
اگر میخوای پیشم بمونی
بیا تا باقی جوونی
بیا تا پوست به استخونه
نذار دلم تنها بمونه
بذار شبم رنگی بگیره
دوباره آهنگی بگیره
بگیره رنگ اون دیاری
که توش منو تنها نذاری
اگر روزی نوم تو
تو گوش من صدا کنه
غمت دوباره باز منو مبتلا کنه
به دل می*گم کاریش نباشه
بذاره درد تو دوا شه
بره تو تمام جونم
که باز برات آواز بخونم
1. (for purposes of rhyme and rhythm, he has used the present subjunctive bemuni2. a. b. (again note usage of bekhuni instead of bekhun)3. (with stressed -i means 'clime of companionship which...)4. (present subjunctive bemuni instead of5. (the -sh of kāri-sh refers to del, a colloquial usage)