همراهیم کن برای تنها بودن
برای پاکسازی ارواح (از وجودم)
برای رفتن به تخت خواب بدون لمس یکدیگر
همراهیم کن بسوی رازی
که ما را همراه نساخت
برای یک خواب بدون اینکه وانمود کنیم اتفاقی افتاده
همراهیم کن برای تنها بودن
همراهیم کن بسوی سکوتی
که حرف بزنم بدون بیان واژه ای
برای اینکه بدانم اینجایی و من در کنارت هستم
همراهیم کن برای رسیدن به آغوشی بدون تماس
تو در جای خودت هستی و من در جای خودم
به مانند یک فرشته نگهبان
همراهیم کن برای تنها بودن
همراهیم کن
که به تو بگویم بدون بیان واژه ای
چه مقدس است آنچه داری
و تنها کافر و بی اعتقاد بودی با این تنهایی
همراهیم کن
برای خواستنت و دوست داشتنت بدون حرف و سخنی
برای لمس تو بدون تماسی و یا بازتابی از پوستت درنور پس زمینه
برای اندیشیدن به من برای زندگی برای تو
همراهیم کن برای تنها بودن
همراهیم کن برای تنها بودن
برای تنظیم کردن و کالیبره کردن ترسهایم
برای مسموم کردن خاطراتم به آرامی
برای اینکه مرا اندکی دوست بداری
و اینگونه دوستت بدارم همانگونه که می خواهم
برای سم زدایی از گذشته
همراهیم کن برای تنها بودن
همراهیم کن
که به تو بگویم بدون بیان واژه ای
چه مقدس است آنچه داری
و تنها کافر و بی اعتقاد بودی با این تنهایی
همراهیم کن
برای خواستنت و دوست داشتنت بدون حرف و سخنی
برای لمس تو بدون تماسی و یا بازتابی از پوستت درنور پس زمینه
برای اندیشیدن به من برای زندگی برای تو
همراهیم کن برای تنها بودن
و اگر چراغ ها خاموش شده اند
و اگر دوزخ درآتش سوخته است
و اگر احساس می کنم از دست داده ام
می دانم که تو با من خواهی بود
با بوسه نجات
همراهیم کن برای تنها بودن
همراهیم کن
که به تو بگویم بدون بیان واژه ای
چه مقدس است آنچه داری
و تنها کافر و بی اعتقاد بودی با این تنهایی
همراهیم کن
برای خواستنت و دوست داشتنت بدون حرف و سخنی
برای لمس تو بدون تماسی و یا بازتابی از پوستت درنور پس زمینه
برای اندیشیدن به من برای زندگی برای تو
برای این بار
همراهیم کن برای تنها بودن