زندگی از ما رضایتمان را نمی پرسد
او ما را پایین می کشد در حالی که به زخم و زخم می زند
زندگی تصیم گرفته که مجازات ما ابدی باشه
و میگه تحمل کن و زخم و زخم
هر کسی را که امروز در بر گرفتیم باعث می شود دلتنگ نفر قبل شویم
زندگی باعث نمی شود یک لبخند بزنیم بهانه اش را می یابد
ما نمی توانیم فرار کنیم ما در او محبوسیم
اه زندگی ایا ما زیاده خواه بودیم؟
اه زندگی ایا ما انتظارات زیادی داشتیم؟
ما دردی در قلبمان داریم که می گوید خوب نخواهد شد
هر زمان که امیدوار شدیم گفت که همیشگی نیست
او ما را دور این میز جمع کرد و می گوید سیر نخواهم شد
ما بدهی ای داریم که هم قیمت جانمان است و او میگوید که کافی نیست
زندگی روی پیشانی ما امضا می گزارد
در حالی که زخم و زخم به ما می زند
او صورتحساب های ما را از پیش دارد و می گوید بپردازینشان در حالی که به ما زخم و زخم می زنه