توی عالم یکرنگی
بگو از چی تو دل تنگی!
بازم از اون نگات پیداست
که با من به سر جنگی
بازم از اون نگات پیداست
بازم ساده دل تنها
نداری واسم آهنگی
بگو حرف تو دلت نگذار!
بگو از چی تو دل تنگی!
بگو حرف تو دلت نگذار!
چی دیدی چی شنیدی،
که با من هر روز و هر لحظه یه رنگی؟
تو این شهر فرنگ، این همه رنگ،
رنگ و وارنگ، واسه چی دو رنگی؟
بابا سخته دورنگی
منو میشکنی آخر با کارات
من مثل ساغرم، تو سنگی
تو این دور زمون،
میون دو تا مهربون،
واسه چی زرنگی؟
بابا سخته زرنگی
توی عالم یکرنگی
بگو از چی تو دل تنگی!
بازم از اون نگات پیداست
که با من به سر جنگی
بازم از اون نگات پیداست
دلم دفتر نقاشی شطرنج
پر از طرحِ تموم، نیمه تموم، از غم و از رنج
تو نقشش میکنی، همچین و همچون بابا
تو رنگش میکنی، تا بشه پر خون، بشه گلگون
چی دیدی چی شنیدی،
که با من هر روز و هر لحظه یه رنگی؟
تو این شهر فرنگ، این همه رنگ،
رنگ و وارنگ، واسه چی دو رنگی؟
بابا سخته دورنگی
منو میشکنی آخر با کارات
من مثل ساغرم، تو سنگی
تو این دور زمون،
میون دو تا مهربون،
واسه چی زرنگی؟
بابا سخته زرنگی
توی عالم یکرنگی
بگو از چی تو دل تنگی!
بازم از اون نگات پیداست
که با من به سر جنگی
بازم از اون نگات پیداست
که با من به سر جنگی