چه کنم که به گوش من
نرسیده صدای تو
من و خلوت عاشقم
من و باده فدای تو
از من از عاشقت عزم رفتن نکن
تو که سینه ی لب به لب از ترانه داری
تو که در دل یخ زدن شعله می گذاری
تو که قلب حقیقتی در تنت می تپد
تو که عطر طراوتی عاشقانه داری
آغوش بی پناه مان
تو بگو چه می شود
به هوای آشیانمان
به جز آه من چه می رود
تو که سینه ی لب به لب از ترانه داری
تو که در دل یخ زدن شعله می گذاری
تو که قلب حقیقتی در تنت می تپد
تو که عطر طراوتی عاشقانه داری