A Song For The Drunk And Broken Hearted [Persian translation]

بعد از ظهر دلنشین روز یکشنبه

رنگ طلایی خرمایی ماه سپتامبر

تابستون همیشه خیلی زود محو می شه

درست مثه خنده روی لبای دلقک

و سایه ها اتاقو پر می کنن

اونجا که غم وغصه ها از راه می رسن تا غرقت کنن

قلبت در حال سقوط آزاده

وقتی که یه لیوان مشروب دیگه رو خالی می کنی

می دونم این احساستو کرخت می کنه

هر چیزی که درست و واقعیه رو مات می کنه

و عشقی نیست که بتونی دنبالش بری

ژوکر می خنده

وقتی که دلقک سربه سرش میذاره

و قمارباز تلاش می کنه چیزی رو که باخته رو دوباره بدست بیاره

و مرد غمگین برای مست ها و

دلشکسته ها آواز می خونه

و ابله ، هیچوقت نمی تونه بفهمه که چه بهایی باید بابتش بپردازه

بعد از ظهر دلنشین روز یک شنبه

و تنها چیزی که به گوش می رسه

یه ملودی آشنا قدیمیه

هرچند که تو نصف ترانه رو فراموش کردی

و اتاق غرق نور خورشید می شه

مثه یه دسته ی ساکت از پرنده ها

و امید یه بادکنک قرمزه

که لا به لای ابرا ناپدید می شه

می دونم این احساستو کرخت می کنه

هر چیزی که درست و واقعیه رو مات می کنه

و اینجا کسی نیست که بتونی باهاش به تفاهم برسی

ژوکر می خنده

وقتی که دلقک سربه سرش میذاره

و قمارباز تلاش می کنه چیزی رو که باخته رو دوباره بدست بیاره

و مرد غمگین برای مست ها و

دلشکسته ها آواز می خونه

و ابله ، هیچوقت نمی تونه بفهمه که چه بهایی باید بابتش بپردازه

آره ژوکر می خنده

وقتی که دلقک سربه سرش میذاره

و قمارباز تلاش می کنه چیزی رو که باخته رو دوباره بدست بیاره

و مرد غمگین برای مست ها و

دلشکسته ها آواز می خونه

و ابله ، هیچوقت نمی تونه بفهمه که چه بهایی باید بابتش بپردازه، چه بهایی باید بابتش بپردازه