اگه بگم نرو و بمون نخواهد ماند
عشقش روی زمین بیفته واسه برداشتنش خم هم نمیشه
اما فراموش کردن کار سختیه
با مرور زمان به وقت نیازه
عشق بازی جادویی نیس
اگه هیچ عشقی درونش نباشه
امیدش رو قلب از دست داد
امان , امان با مرور زمان
وارد قلبم نشد و قلب منو تصرف نکرد
مثل من هم هیچ وقت از عشق نسوخت
شاید خواست جای دیگری شکوفه بده
تو خود مختاری ای تنهایی من
عادت کرده به تنها راه رفتن
به خاطر همین شادی ها همیشه با درد و غم همراهه
گریه میکنم؟ من گریه نمیکنم
یه بار دیگه خودمون رو گریه نمیکنم ( رابطمون)
تو می خوای منو بسوزون و نابودم کن
داغ بزن به قلبم , برنمیگردم