آن اولین نگاه را به یاد داری؟
در یک نگاه به تو دل بستم
آغاز آشنائیمان را به یاد داری؟
در یک نگاه به تو دل بستم
هیچ گاه بدین گونه کسی را دوست نداشتم
سوگند می خورم
تاکنون خود را چنین حس نکرده بودم
تو را دوست دارم، سوگند می خورم
از قهر تو می گریم
از عمق دل می سوزم
از دل و جان تو را دوست دارم
زودتر بیا به خاطر خدا
چشمانم نمی خندند
زانوانم دیگر رمقی ندارند
حسرت مرا پایانی نیست
زودتر بیا به خاطر خدا